بی نشان beeneshan

خادمین شهدای دانشگاه قم

خادمین شهدای دانشگاه قم

بی نشان     beeneshan

بسم الله الرحمن الرحیم

" درگاه مجازی ستاد خادمین الشهدای دانشگاه قم "

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

این وبلاگ درگاهی خواهد بود تا تمامی دانشجویان عزیز و ارجمند بتوانند در یک فضای واحد مقالات ، حاشیه نگاری ها ، خاطرات ، اشعار ، تصاویر ، فیلم ها و کلیپ های خود را با محوریت شهدای گمنام به معرض دید و مطالعه ی دیگران قرار بدهند .

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

ارتباط با مدیران وبلاگ :
1- از طریق درج نظر در هر پست .
2- از طریق ایمیل به : qom.beeneshan@yahoo.com
3- از طریق سامانه پیام کوتاه 20009900002165

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

مهمانی که صاحب خانه شد...

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۱، ۰۷:۳۶ ق.ظ

شروع درگیری ذهنی ام بر می گردد به خیلی وقت پیش. از همان وقت که دیدمش. خبر تشییع و تدفین شهید گمنام یکی از دانشگاه ها را. اولین جایی بود که نظر گذاشتم:"برید پیش شهیداتون دعا کنید ما هم بی نصیب نباشیم، ما هم دعا می کنیم لایق باشیم و بعد شهید داشته باشیم."

بعد از آن هم خبر تشییع چند شهید گمنام دیگر در دانشگاه را دیدم و برای همه آن ها همین نظر را گذاشتم.

هم باید فکر می کردم که چرا ما شهید نداریم و هم دعا که اگر قسمت شد شهید داشته باشیم تا آینده را بسازیم لایق باشیم ، و هم پیشنهاد و درخواست و خواهش و ... به مسئولان... بماند که جرا ماشهید نداشتیم...

سال 89 بود که مهمان داشتیم. می خواستیم مهمانمان را صاحب خانه و صاحب اختیار و نگین انگشتری کنیم. قرار شده بود شهید گمنامی را در دانشگاه تشییع کنیم و بعد از وداع برود جایی که باید.

نمی دانم چند نفر آنجا بودند، چند نفر از آنها که بودند یادشان می آید،چند نفر که یادشان می آید متاثر شدند و چند نفر که متاثر شدند روایت کردند...

ولی آنها که بودند می دانند نمی توان با واژه بیان کرد آن لحظه ها را و آن نروها و آن حرف های دلی و پنهانی با شهید را...

می گویند شهید گمنام فرزند همه ی پدر و مادر های فرزند گم کرده است و برادر همه ی خواهر و برادر های برادر گم کرده!

خیلی ها گفتند نرو بمان و نخواستند بگذارند شهید برود، نمی دانم شاید بودند بین آنها کسانی که گم شده ای داشتند. آن شهید گم شده ی همه آنها بود شاید.

ولی شهید رفتنی بود. به قول یکی از دوستان:«ما هر چقدر هم تلاش کنیم، اونها همون جایی دفن میشن که خودشون میخوان.»

شاید(به معنی سزاوار)باید ماند و دید شهیدی دلش می خواهد اینجا و پیش ما باشد؟

وقتی آن شهید گمنام رفت دلها بیشتر سوخت و مشتاق تر شد.

ما خواستیم و خواستیم و خواستیم و... برای آینده خودمان و شهید اراده کرد برای آینده ما!

(و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل ا...امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون)

حالا می خواهیم صاحب خانه ای داشته باشیم. نمی دانم دعای کدام خواننده ی کدام سایتی که نظر گذاشته بودم بر مزار کدام شهید گمنام بود که این شهید شد نگین انگشتری ما.

حالا اصلا این که شهید گمنام بودن چرا و چیست را باید از روی همین نوشته ها فهمید به نظرم. یکبار دیگر از اول این نوشته شروع کنید و کلمه های متمایز شده را به ترتیب بخوانید.

بله!این شهید گمنام اینچنین ماند تا اینگونه شهید باشد.

با تشکر از سرکار خانم اروجلو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۰۶
فرزندان روح الله

نظرات  (۱)

خیلی خیلی قشنگ بود بیشتر از همه با عنوانش حال کردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی