به سمت مسجد دانشگاه که می روی به تازگی منظره ای خود نمایی می کند که بسیار دلنشین است قبر شهیدی که به تازگی دفن شده داخل که می شوی صدای برخورد پلاک هایی را می شنوی که از اطراف آویزان شده و رقص پرچم هایی که باد آنها را به حرکت در آورده و به راستی شهید زنده است وگرنه یک مشت استخوان چه جذبه ای دارد جز اینکه نظری ملکوتی بر روی آن باشد خاطرات زیادی برایم زنده شد وقتی گفتند قرار است برایمان شهید بیاورند حتی موقع تدفین شهید خاطراتی که بیشتر به روضه می ماند تا به خاطره بگذریم